Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-08@20:32:59 GMT

امیدوارم زنجیر دوچرخه پاره نشود!

تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۹۲۶۷۱

امیدوارم زنجیر دوچرخه پاره نشود!

کدام ماجرا؟ ماجرایی که خودم زمانی به‌شدت درگیرش بودم. من بخشی از آن و او هم بخشی از وجودم بود. ماجرایی که اسمش «دوچرخه» بود. ۱۵سال پی‌درپی همیشه این موقع‌ها که می‌شد تب و تاب تولد و سالگرد مضطربمان می‌کرد. «چه ‌کنیم؟» و «چه نکنیم؟»‌ها و دغدغه‌های روزنامه‌نگاری که فقط خودمان از آن خبر داشتیم و بس.

حالا از آن‌روزها دور شده‌ام.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نمی‌دانم همکاران فعلی دوچرخه چه‌قدر در این تب و تاب هستند و چه آشی برای مخاطبان پخته‌اند. لابد همین یادداشتی که دارد نوشته می‌شود بخشی از سفره‌ی رنگین سالگرد تولد دوچرخه است.

چهار پنج سالی است که بازنشسته شده‌ام و با مجموعه‌ی همشهری و هفته‌نامه‌ی دوچرخه خداحافظی کرده‌ام. وقتی از دوچرخه رفتم، طوری رفتم که انگار هرگز آن‌جا نبودم. مثل آدمی که بخواهد جلوی هجوم احساساتش را بگیرد و خودش را با چیزی سرگرم کند که کسی اشکش را نبیند. مثل آدمی که دارد از شهرش می‌رود و برای این‌که چشمش خیس نشود، خودش را با خواندن تابلوهای کنار جاده سرگرم می‌کند. حالا هم نمی‌خواهم خاطراتم را بازخوانی کنم و دوباره احساساتی بشوم. می‌خواهم چیز دیگری بگویم. می‌خواهم بگویم در این جهان هیچ‌چیز پایداری وجود ندارد. همه‌چیز در حال عبور و در حال گذر است. در حال تغییر و تبدیل‌شدن است. و من این اندیشه را دوست دارم که از نوجوانی آن را آموخته‌ام. شاید از میان صدها جمله‌ای که خوانده‌ام و دیده‌ام این جمله به فلسفه‌ی زندگی من نزدیک‌تر بوده است: «این نیز بگذرد!»

آری، گذشتن و عبورکردن در رودخانه‌ی زندگی. و من در طول ۶۰ سال زندگی، از چه جاها که نگذشته‌ام. از چه شغل‌ها و شهرها و محله‌هایی عبور کرده‌ام که از آن‌ها فقط خاطرات مه‌گرفته‌اش مانده است. شهرهایی مثل آبادان، شیراز، اصفهان، اندیمشک، نجف‌آباد، پولادشهر و تهران... و شغل‌های ریز و درشتی که تجربه کرده‌ام، مثل کارگری در کارخانه پارچه‌بافی، برق‌کاری، دوچرخه‌سازی، فروشندگی، انبارداری، تکنسینی، کارمندی و ده‌ها کار دیگری که شاید روزی شرحشان را بنویسم. از آن کارها فقط اسمشان باقی مانده است. از آن شهرها چه؟ شاید اگر بروم به آن شهرها چیزهایی به‌یاد بیاورم، شاید هم نیاورم. اصلاً چه لزومی دارد به‌یاد بیاورم؟ مگر ذهن من چه‌قدر گنجایش و حافظه دارد؟ شاید از هرکاری و شهری نقطه‌های درخشانی را به‌یاد بیاورم و برای دیگران بازگو کنم. اما من... اما من... اشتیاق و اشتهای عجیبی دارم برای دیدن جاهایی که نرفته‌ام هنوز. برای کارهایی که نکرده‌ام هنوز. داستان‌هایی که توی ذهنم دارند وول می‌خورند و منتظرند روزی نوشته و منتشر بشوند. تازگی‌ها فکر می‌کنم اگر کل دنیا تشکیل شده باشد از یک میلیارد جزء، من فقط چند جزء کوچک این کل را دیده‌ و تجربه کرده یا ساخته‌ام. گاهی فکر می‌کنم دربرابر این کل چه‌قدر ناچیز و ناتوان بوده‌ام.

اما چیزی که مرا از این اندوه بیرون می‌کشد و سرشارم می‌کند، حس تقدیر و سپاس‌گزاری است. هیچ‌کدام از آدم‌هایی که پارچه‌های کت و شلوارشان را در کارخانه بافتم، از من بابت بافتن پارچه‌ها تشکر نکردند. هیچ‌کدام از کسانی که دوچرخه‌شان را تعمیر کردم، به‌جز موقع تحویل کار، از من تشکر نکردند یا کسان دیگری که رسیدگی به کارشان وظیفه‌ی شغلی‌ام بود. اما سپاس‌گزاری مخاطبان دوچرخه تمام‌شدنی نیست. هنوز که هنوز است، هرروز پیامی از این‌جا و آن‌جا می‌رسد که می‌گویند: «سپاس که روزهایمان را ساختی و تلخی‌های زندگی را به کاممان شیرین کردی.»

بعضی‌ها هم هستند که یا نویسنده‌اند یا آموزگار یا هنرمندی دل‌سوز، می‌گویند ما هم داریم همین کار را می‌کنیم، یعنی از جانمان مایه می‌گذاریم تا چراغ جانی را روشن کنیم. و این‌جاست که حس خشنودی و رضایت به سراغم می‌آید. این‌که عمرم را در جایی سپری کردم که زنجیره‌ی عشق و امید و شادی حقیقی را به حرکت در آورده. این‌که کارم مکانیکی و بی‌تأثیر نبوده و تأثیرش مثل آب رودخانه هنوز در حرکت است و ادامه دارد. دل‌خوشم به این که اگر جزئی از کل بودم، ولی جزئی مفید بودم. خوشحالم همان‌قدر که من در دوچرخه پا زدم، دوچرخه‌ هم در من پا زد و شخصیت مرا ساخت.

از سویی این‌روزها وقتی خبر محدودیت یا تعطیلی دوچرخه روحمان را می‌خراشد، دلم می‌خواهد فریاد بزنم:

آقایان! لطفاً کلنگ‌ها را کنار بگذارید. خراب‌کردن آسان است. بنایی را که ما با خون دل ساختیم، خراب نکنید. این قانون دنیاست. خراب‌کردن هیچ خرجی ندارد و هنر نمی‌خواهد. اگر معماری راستین و هنرمند هستید، بیایید بسازید و خرابه‌ها را احیا کنید. لطفاً لطفاً لطفاً با خود فکر کنید کدام جزء از این کل وجود، به دست شما ماندگار خواهد شد!

کد خبر 651739 برچسب‌ها نوجوان همشهری دوچرخه

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: نوجوان همشهری دوچرخه ی دوچرخه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۹۲۶۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گلر فجرسپاسی: امیدوارم به لیگ برتر صعود کنیم

به گزارش "ورزش سه"، فجر سپاسی سه بر صفر خیبر خرم آباد را در هم کوبید تا سرنوشت تیم‌های صعود کننده به لیگ برتر به روز آخر بکشد. علی غلامزاده در این مورد به خبرنگار ما گفت: خدا را بابت این برد شکر می‌کنم. امیدوارم همین روند را ادامه بدهیم. ما از قبل می‌دانستیم حساسیت این بازی چقدر بالاست. این یک بازی شش امتیازی بود. واقعاً دم کادر فنی و بچه‌ها گرم. با تمام وجود تلاش کردیم که برنده از زمین بیرون بیاییم و بتوانیم دل هوادارانمان را شاد کنیم.

او در خصوص اینکه با این برد در جمع مدعیان صعود قرار گرفتند، عنوان کرد: ۴ تیم مدعی وجود دارد که همه قابل احترام هستند. ما تلاش می‌کنیم که به لیگ برتر صعود کنیم. همه بازیکنان و کادر فنی تمام تمرکزمان را برای این چند بازی آخر فصل گذاشته‌ایم که بتوانیم به عنوان تیم اول صعود کنیم و جایگاه واقعی فجر سپاسی را که لیگ برتر است، به دست بیاوریم.

این بازیکن در مورد جنجال‌های دیدار برگزار نشده با ملاثانی توضیح داد: همچنان منتظر رای کمیته استیناف هستیم. امیدواریم که هرچه حق است، همان بشود.

دروازه‌بان فجر با اشاره به مشکلات این تیم گفت: در خیلی از باشگاه‌ها مشکل مالی پیش می‌آید اما در هر صورت ما با تمام وجود برای قهرمانی و صعود تلاش می‌کنیم. آن سالی که فجر در لیگ برتر بود، بازی‌هایشان را می‌دیدم خوب بازی می‌کردند ولی بدشانسی آوردند. امسال با صعود به لیگ برتر همه چیز درست می‌شود.

غلام زاده در پایان گفت: یک تشکر ویژه می‌کنم از کادرفنی تیم مخصوصا آقای رجب زاده و آقای ریاستی که به من اعتماد کردند و من هم خدا را شکر توانستم جواب اعتمادشان را تا اینجا بدهم.

دیگر خبرها

  • صعود ۲ نماینده ایران به فینال دوچرخه‌سواری کوهستان آسیا
  • استقرار تدریجی جو پایدار در البرز/ دمای هوا افزایش می‌یابد
  • بازی با روان مخاطب در پخش فوتبال پرسپولیس و استقلال | شعر حافظ بی‌نوا تکه و پاره شد!
  • گفت و شنود/ پاره آجر!
  • یهودیان پرچم اسرائیل را وسط آمریکا پاره کردند+ فیلم
  • سنگ جدید اینبار برای دوچرخه برقی؛ شرط محال برای استفاده زنـان!
  • نفت آبادان طلسم محرم و مس را پاره کرد
  • ۱۹ رباط صلیبی پاره! هدیه برنامه منظم لیگ
  • جلسه هماهنگی مسابقات تور بین المللی دوچرخه سواری خزر
  • گلر فجرسپاسی: امیدوارم به لیگ برتر صعود کنیم